سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ورود ممنوع
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» 43 * فقط یه راهنمایی کوچولو

سلام

خوبید ؟

راستیتش حس آپیدن ندارم ! اما دیدم خیلی وقته به سر و روی این ورود ممنوعمون دستی نکشیدم ! راستی نماز روزه هاتون قبول ... من رو که فراموش نکردید ... ؟! سخت محتاجم به دعاهای شما ...

 

خوب یه 2 هفته ای از مدرسه هم گذشت ... حالا بماند که ما چند روزش رو جیم فنگ زدیم و چند روزش رو مدرسه رفتیم ... البته دیگه فکر نکنم پستی از مدرسه بذارم ... چون می خوام غیر حضوری بردارم !

اومدم یه ذره غیبت کنم و برم ! بابا می خوام از دبیرای عزیزمون حرف بزنم ... خودتون بخونید ببینید چه خبره ؟!

 

ادبیات : این دبیر عزیزمون نمی دونم مدرکش رو از کجا گرفته ؟! خدا مریم نی لبک رو برا کل کلاس نگه داره ... خدائیش اگه مریم نبود نصف چیزایی که باید گفته میشد رو نمی گفت ... میگه بچه ها به نظرتون اینجا به جز این آرایه چی داره ؟ مریم مثلامیگه : جناس ... یه ذره نیگا می کنه ، میگه آره! راست میگه ... جناس هم می تونه باشه ...!!! جلسه دوم گیر داده بود به من ... البته همچی مهم نیست ... چون یه جوری از پسش بر اومدم ...

دینی : به این می گن دبیر وظیفه شناس !!! از روی کتاب روخونی میکنه ... بعد میگه فکر نکنید دارم روخونی می کنما ....! نمی خوام چیز اضافه تر بگم .... ؟! حالا این بماند که تو بحث هایی که تو کلاس میشه همیشه کم میاره ! دفعه ی اول گفت نظرتو بگو ... گفتم بهتره حرف نزنم ... چون بحث که باز بشه من کوتاه نمیام ! گفت نه بگو ! اونقدر کل کل کردیم که آخرش گفت شما فقط حرف خودتو می زنی ... بعد یه نگاه به ساعتش انداخت و گفت وقت نداریم ادامه بدیم... باید درس بدیم ! شما اصلا فکر نکنید کم ؟آوردا !!! اصلاً ... !

زبان انگلیسی : آخ این دبیره عشق منه ! هفته ی دوم فقط دو ساعت مدرسه رفتیم ( من و الهه ) اونم زبان داشتیم ! فقط بگم یه دبیر اکتیو و حاضر جواب ... !

دیفرانسیل و گسسته : این دبیره 4 ساعت پشت هم تو کلاس ماست ! این قدر آروم و یواش حرف می زنه و درس میده که ما دو ساعت آخر رسما داریم چرت می زنیم ! حالا این که اون دو ساعت اول رو با هم مکاتبه می کنیم به کنار ... ولی نقاشیایی که میکشیم  آخرشه !!!

فیزیک : آروم آروم درس میده ... به حدی آروم که یه موتور که از کنار مدرسه رد میشه ما صداش رو نمی شنویم ! من یکی که اگه قرار بشه خدای نکرده دور از جون مدرسه برم باید یه سمعک برا خودم سفارش بدم ! حالا جالب ترین قسمتش این بود که مبحثی که ما دو ماه تابستون درگیرش بودیم رو تو دو جلسه تموم کرد ...! همه ش سر و تهش رو بزنیم 5 صفحه مفید درس ندادا... اما گفت مبحثه تموم شده !

شیمی : این یکی از اون دبیرایی هست که باید به جای درس دادن تو مقطع متوسطه اونم رشته ی شیمی ... معلم پایه ی اول ابتدایی می شد ... ( حالا باز خدا رو شکر کنید نگفتم مددکار مدارس استثنائی ! ) میگه بچه ها 3 ررو تقسیم بر 2 می کنیم میشه 1.5 مول ! خوب مشکلی ندارین ؟! ... 2+2 مساوی میشه با 4 ! کی متوجه نشد ... من توضیح بدم براش !... دیگه من واقعا حرفی ندارم ...

 

حالا خودمونیم ... ما خودمون با پای خودمون از مدرسه بیایم بیرون بهتره یا اینا ما رو بیرون کنن؟!

خوب دیگه غیبتام تموم شد ... می تونید برید به کارتون برسید ...

 

 ***

حرفای در گوشی :

  • داداش بهرام عزیزم :  تولدت مبارک ... البته من جای دیگه تبریک گفتم !
  • راستی از همه ی دوستای خوبم که بهم سر می زنن ... میل می فرستن ... پیغام میذارن ... خیلی ممنونم و واقعا شرمنده ام که جواب بعضیاشونو هنوز ندادم ... باور کنید خیلی سرم شلوغه ... ایشاا... به زودی جبران میکنم ...!
  • خدایا این چه امتحانیه ؟! ... باشه این بار هم مثل دفعه های قبل صبر می کنم !!!
  • من هنوز نمی دونم چرا ؟! ... چرا هیچ وقت لیاقت اینو نداشتم که بهترین چیزا و بهترین کسام برام بمونن؟!
  • امیدوارم تصمیم درستی گرفته باشم ... هنوز هم میگم کاش یکی بود که حرفامو درک می کرد !
  • خدایا درسته همیشه گفتم از اینکه همیشه تو جمعم ولی باز تنهام لذت می برم ... اما اینبار واقعا نیاز دارم که یکی دورو برم باشه که بتونه راهنمائیم کنه ! تو هم که دیگه تحویلم نمی گیری ...!!!
  • اینو هم خوب می دونم : اگر تنهاتر از تنها شدم بازم خدا هست !
  • فقط یه راهنمائیه کوچولو ...
  • حرفام رو تو گوش یه قاصدک کوچولو زمزمه کردم ... حرفایی برا خود خودت ... و اونو به دست باد سپردم ... حواست باشه امروز پنجره رو باز بذاری ... قاصدک در راهه ... !!!

 

سبز سبز باشید و آسمونی

یا حق

 

جمعه 14 مهر1385ساعت 6:44 قبل از ظهر 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فاطمه ( یکشنبه 85/11/1 :: ساعت 2:3 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بازگشت اژدها ( خودمو می گم )
تعطیل
هوای گریه !
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 49105
» درباره من

ورود ممنوع
مدیر وبلاگ : فاطمه[92]
نویسندگان وبلاگ :
صفا[0]

و برگها وصیت می کنند برای شاخه ها،که پایدار بمانید... وقت و حال و حوصله ی نظر گذاشتن ندارم ... اینقدر گیر ندین بهم ...

» پیوندهای روزانه

شنل قرمزی [148]
تا اطلاع ثانوی ... قهـــــر ! [116]
سیاه ... سفید ... خاکستری [127]
غیبت دبیرا !!! [106]
اول مهر [115]
کنکور ! [175]
زندگی سخته ... ( صفا ) [116]
من چتربازم پس هستم ! [113]
رودســـــــــــر [166]
مدرسه رضازاده ... !!! [127]
همایش آیندگان [433]
سوم مرداد 83 = عمره دانش آموزی ! [126]
دعوتنامه ( صفا ) [141]
من ... نگار ... دریا ! [127]
آماده ای ؟... 1 ... 2 ... 3 ... شروع شد ! [163]
[آرشیو(21)]

» آرشیو مطالب
دی 1384
بهمن 1384
اسفند 1384
فروردین 1385
اردیبهشت 1385
خرداد 1385
تیر 1385
مرداد 1385
شهریور 1385
مهر 1385
آبان 1385
آذر 1385
دی 1385
بهمن 1385
اسفند 1385
فروردین 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب