سلام دوستای عزیز
خوبین؟
اینم آخرین پست سال ۱۳۸۴
قبل از هرچیز فرا رسیدن اربعین رو تسلیت می گم
تموم شد!
سال ۸۴ هم تموم شد.
برا من که سال بدی نبود. البته اگه بعضی جاهاش رو سانسور کنم!
خلاصه تموم شد! با همه ی خوبی ها و بدی هاش . . . ( خدا رو شکر )
۳۶۵ روز گذشت
۳۶۵ شب گذشت
از آن روزها و شب هایی که پای نوشته هام می نوشتم ۱۳۸۴
امیدوارم که . . .
راستی امیدوارم که چی؟
نمی دونم
شما به جای این سه نقطه هرچی که دوست دارین بذارین ، من هم امیدوارم هرچی که هست بر آورده بشه! ( دم عیدی تیریپ محبت برداشتم . وگرنه منو این کارا؟
)
تا یادم نرفته بگم که :
امیدوارم سال سیاهی داشته باشین !!! ای بابا چرا ناراحت میشین؟ مشکی رنگ عشقه دیگه!!!
پ.ن :
( الهی به امید تو )
بد شانسی تا کی؟
سلام
خوبین؟
کی؟ من؟ اصلا خوب نیستم!
چرا؟ آخه تو مسابقات چهارم شدیم .
این همه زحمت و تلاش هیچی به هیچی!
آخه تقصیر ما هم نبود اونا تیم هاشون هم خیلی قوی بود و هم خیلی هماهنگ . ولی ما چی؟ دقیقه به دقیقه از ساعت های تمرینمون کم و به غرغرهای مسئول باشگاه اضافه میشه ! آخرش هم یه چیزی طلبشونه . به روی خودشون هم نمیارن که مقصر بودن . . .
نتایج بازی هامون رو بخونین :
اینم نتایج بازی های ما | ||
رودسر |
9-1 |
رودبار |
رودسر |
4-1 |
لاهیجان |
رودسر |
2-1 |
خمام |
رودسر |
1-6 |
رشت 2 |
رودسر |
1-5 |
املش |
17 گل زده |
14 گل خورده |
تفاضل +3 |
چی بگم دیگه؟ فقط از این مسابقات یه بدن خسته برامون موند و کلی اعصاب خوردی! راستی 6 تا از کل گل های تیممون رو من زدم . ولی چه فایده؟ چهارم شدیم . . . .
چه امیدی داشتیم . . .
بگذریم
سبز باشید و آسمونی
یا حق
21 بهمن 1384 - ساعت 18:36
اینم روز درختکاری ما
سلام سلام سلام سلام . . .
ای بابا خوب چرا عصبانی می شی؟ مگه نمی گن سلام سلامتی میاره؟
خوب خوبید؟ خوش می گذره؟
شرمنده یه کم دیر به دیر می آپم! خوب زندگی و هزار گرفتاری!!!!
واااااااااااااای ایشاا. . . چند وقت دیگه تو همین وبلاگ خبر اخراجم از مدرسه رو بهتون می دم! آخه مگه ما مجبوریم درسایی که دوست نداریم رو گوش کنیم؟ اونم چی؟ تاریخ.
تازه میان شاکی میشن که چرا گوش نمی کنید؟ شیطونی می کنید؟ و از همین حرفایی که فکر کنم شما همه تون خوب بلد باشید
.آخ نمی دونید چه حالی می ده سر کلاس تاریخ و عربی خوراکی خورد. حسابی آدم شارژ میشه . . .
امروز روز درختکاری بود . مدرسه مون هم که همیشه تو کارهای مشارکتی داوطلب شماره ی یک و این حرفا. برا اینکه باغچه هاش رو پر کنه از یه ترفند جدید استفاده کرد. 11 تا باغچه ی مدرسه رو به 11 تا کلاس اختصاص داد و بینشون مسابقه گذاشت که کدوم باغچه قشنگ تره! حال می کنین کلک رو ( شاید هم گوشامون دراز شده خبر نداریم !
) خلاصه همه در تکاپو و تلاش برا اینکه باغچه شون قشنگ تر بشه و . . . ( آخه یه نموره چشم وهم چشمی هم باید بهش اضافه کرد
) و مدیر و ناظم و معاون پرورشی هم این وسط برا خودشون وول می خوردن . همه ی زیبایی های این روز (؟) یه طرف و دو در کردن کلاس ها یه طرف!
حالا حدس بزنید مسئولیت من این وسط چی بود؟ اگه فکر می کنید دستکش دستم بود و داشتم با بیلچه زمین رو می کندم و گل و گیاه می کاشتم سخت در اشتباهید. از اونجایی که همه ی افراد باید به یه اندازه از خورشید بهره ببرن (!) من هم به همه ی کلاسا سر زدم و اونا رو از پیشنهدات بی نظیرم بی نصیب نذاشتم .می بینید چه قدر به عدالت اهمیت می دم؟
( نکته ی مهم : اصلا درست نیست آدم از خودش تعریف کنه !!!
)
خوب فکر کنم بسه مگه نه؟ راستی چهارشنبه تا شنبه کلاسا دو دره! مسابقات استانی فوتساله و قراره برم افتخار آفرینی ! دعا کنید گلبارون راه بندازیم
منتظر نظراتتون هستم
سبز باشید و آسمونی
یا حق
15 اسفند 1384 - ساعت 22:06
ســــــــلام!
سلاااااااااااااااااااااااام
برگشتم. نگفتم زود میام؟
تا کور شود هر آنکه نتواند دید ( قابل توجه منجم کوچولو !!!)
راستی امروز مسابقه ی فوتسال داشتیم ۷ به ۴ بردیم٬!
ذوق کردم اومدم وبلاگم رو به روز کردم!
--------
مردم برای دیدن ماه سفینه و فضاپیما و . . . . می سازن . کلی خرج می کنن
اما هیچ کس توجه نمی کنه با یه کاسه آب می تونن ماه رو مهمون هر خونه ای بکنن.
-------
خوب منتظر نظراتتون هستم
ممنون که به یادم بودید
سبز باشید و آسمونی
یا حق
8 بهمن 1384 - ساعت 19:48
فعلا حق یارتون
سلام دوستای خوبم
خوبین؟
راستش نوشتن این پست یه کم برام سخته
ولی باید بگم که یه مدتی نمی تونم وبلاگ به روز کنم
زود بر می گردم
منتظرم باشید
سبز باشید و آسمونی
یا حق
2 اسفند 1384- ساعت 13:48