سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ورود ممنوع
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» 53 *خداحافظ ... شاید برای همیشه !!!

سلام

حالم داره به هم می خوره !  قبل از هرچیز از خودم ... از اینکه یه روز افتخار می کردم به همه ی دوستایی که تو سخت ترین شرایط و یا تو بهترین روزها کنارم بودن و نذاشتن تنها بمونم .... اما حالا .... آدمایی که فقط دنبال این هستن که یکی رو محکوم کنن !

دلم نمی خواست هیچ وقت این طوری حرف بزنم ... اما دیگه خسته شدم ... قبل از هرچیز از خودم .... از خودم و تمام کارهام .... حالم داره به هم میخوره ... از همه ی چیزهایی که همیشه می دونستم ... اینبار به جای اینکه به دونسته هام افتخار کنم حالم ازشون به هم میخوره ... آرزو می کنم کاش هیچ وقت هیچی نمی دونستم ...  کاش هیچ وقت ...

شاید دیگه اینجا ننویسم .... شاید وبلاگو سپردم دست یکی دیگه ... شاید هم حذفش کردم ... با تمام خاطره های تلخ و شیرینش ...

نمی دونم احتمالا می دونید که من جونم به این وبلاگ بنده ! اما دیگه حالم داره به هم میخوره از همه ی اتفاق هایی که داره میفته ... همیشه تو شرایط بد دوستام سعی کردم براشون بهترین باشم حتی اگه نمی تونستم ... اما بیشترشون  در جواب همه ی چیزا یه خداحافظی تحویلم دادن و ...

نمی دونم چرا من باید برای هر کاری که انجام میدم دلیل داشته باشم ... آخه چیو باید ثابت کنم ؟!‌ من نمی گم چی شده ... اونایی که باید بدونن می فهمن ... فقط یه چیزی رو می گم ... من با خیلی چیزا خداحافظی کردم ... از خیلی چیزا گذشتم ... و ضربه های بزرگی هم خوردم ... اینو هم بذارید کنار بقیه تا کلکسیونم کامل شه !  می دونی چی میگم ... خودتو به اون راه نزن ...

راست میگن : برگ از درخت خسته میشه ... وگرنه پائیز بهونه است !

من با وبلاگم خیلی خندیدم ... خیلی کیف کردم ... خیلی هم ناراحت شدم .... اینبار هم یه چیزجدید بهش اضافه می کنم ... خیلی با وبلاگم گریه کردم ...

تولد وبلاگم نزدیکه ... اما مثه اینکه روز تولدش روز خداحافظیش هم هست ... ورود ممنوع من برای خیلی چیزا ممنوع بود ... اما مثه اینکه همه ی چیزایی که ازشون بدم میومد مهمونش شدن ! می دونم مقصر خودم بودم ... اشتباه کردم ....

میرم شاید یه روزی یکی پیدا شد که قدر دونست ... شاید وبلاگ جدید باز کردم ... شاید هم خداحافظی کردم با هرچی وبلاگه !

از همه ی دوستای خوبم که راهنمائیم کردن ممنونم ... اسم نمی برم ... خودشون میدونن !

و برای بعضی از دوستام هم واقعا متأسفم ... کاش یه کم ...

اینو فراموش کرده بودم که میگن :« معرفت در گرانی است به هرکس ندهند !‌»

نظرات رو می بندم ... اگه کاری داشتید میل بزنید

سبز باشد و آرزوهاتون آبی

خداحافظ شاید برای همیشه !

یا حق

 

 چهارشنبه 15 آذر1385ساعت 11:10 بعد از ظهر


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فاطمه ( یکشنبه 85/11/1 :: ساعت 2:57 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بازگشت اژدها ( خودمو می گم )
تعطیل
هوای گریه !
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 48
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 49711
» درباره من

ورود ممنوع
مدیر وبلاگ : فاطمه[92]
نویسندگان وبلاگ :
صفا[0]

و برگها وصیت می کنند برای شاخه ها،که پایدار بمانید... وقت و حال و حوصله ی نظر گذاشتن ندارم ... اینقدر گیر ندین بهم ...

» پیوندهای روزانه

شنل قرمزی [148]
تا اطلاع ثانوی ... قهـــــر ! [116]
سیاه ... سفید ... خاکستری [127]
غیبت دبیرا !!! [106]
اول مهر [115]
کنکور ! [175]
زندگی سخته ... ( صفا ) [116]
من چتربازم پس هستم ! [113]
رودســـــــــــر [166]
مدرسه رضازاده ... !!! [127]
همایش آیندگان [433]
سوم مرداد 83 = عمره دانش آموزی ! [126]
دعوتنامه ( صفا ) [141]
من ... نگار ... دریا ! [127]
آماده ای ؟... 1 ... 2 ... 3 ... شروع شد ! [163]
[آرشیو(21)]

» آرشیو مطالب
دی 1384
بهمن 1384
اسفند 1384
فروردین 1385
اردیبهشت 1385
خرداد 1385
تیر 1385
مرداد 1385
شهریور 1385
مهر 1385
آبان 1385
آذر 1385
دی 1385
بهمن 1385
اسفند 1385
فروردین 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب